انواع جنگ
در یک تقسیم کلی که با توجه به ابزارهای به کار رفته و هدف اصلی انجام میشود میتوان جنگها را به سه نوع سخت ، نیمه سخت و نرم تقسیم کرد .
جنگ سخت: منظور از جنگ سخت ، جنگ نظامی و فیزیکی میان سربازان و نظامیان مهاجم و جبههی مقابل است.
جنگ نیمه سخت: هدف اصلی در جنگ نیمه سخت، تغییر حاکمان و مسئولان کشور است. در این نوع از جنگ که معمولا برای سرنگون کردن و تسخیر یک حکومت است، سپاه دشمن علناً وارد جنگ نمیشود بلکه سعی میکند مهرههای خود را توسط کودتای نظامی به قدرت برساند.
جنگ نرم: در جنگهای نرم لااقل در مراحل اولیه جنگ هیچ منازعهی فیزیکی و سختی صورت نمیگیرد. جنگ نرم از سنخ جنگ فرهنگی است. ابزار و ادوات آن از نوع ابزارهای فرهنگی، فکری، اندیشهای و منشیاند و نه ابزارها و وسایل نظامی. دشمنان درجنگ نرم به دنبال تسخیر باورها و ارزشهای یک ملتاند. تصرف قلب و مغزها، هدف اصلی جنگ نرم است و وقتی به این هدف نائل شوند در حقیقت جبههی مقابل را به جبههی خودی تبدیل کردهاند و در چنین صورتی اصولاً نیازی به تسخیر نظامی کشور و یا دخالت رسمی و مستقیم در تغییر نظام حاکم برآن نیست. بلکه این اهداف را خود آن ملت که همگی یا بخش عمدهای از آنها در اثر جنگ نرم به جبههی دشمن پیوستهاند تامین میکنند. احیاناً اگر نیازی به جنگ سخت باشد با کمترین مقاومت با کشور هدف روبرو خواهند شد و با هزینهای بسیار اندک به هدف اصلی خود خواهند رسید.
در جنگ نرم با استفاده از اقدامات روانی، رسانهای، تبلیغاتی، اجتماعی و فرهنگی سعی میشود جامعه یا کشور هدف از بُعد اندیشهای و اعتقادی تسلیم مهاجمان شود. به تعبیر دیگر در جنگ نرم دشمن سعی میکند با برنامهریزی کامل و دقیق و با استفاده از همهی ابزارهای ممکن بر باورها، احساسات و رفتارهای جامعهی هدف، تاثیر بگذارد.
در جنگ نرم مهاجمان سعی میکنند از طریق استحاله فکری و فرهنگی، مردمان جامعهی هدف را ناخودآگاه به نیروی خودی تبدیل نمایند. هدف جنگ نرم این است که باورها و ارزشهای جامعهی هدف را به گونهای جهت دهند که همچون مهاجمان بیندیشیند. یعنی هر آنچه را آنان خوب میدانند خوب بدانند و هر آنچه را زشت معرفی میکنند، زشت ببینند.
در قدرت سخت یا جنگ سخت مبنای کار اجبار است. اما در قدرت نرم یا جنگ نرم مبنای فعالیت اقناع است.
تفاوتهای جنگ نرم و جنگ سخت
1- حوزه تهدید نرم اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است، در حالی که حوزه تهدید سخت امنیتی و نظامی میباشد؛
2- تهدیدهای نرم پیچده و محصول پردازش ذهنی نخبگان و بنابراین اندازهگیری آن مشکل است، در حالی که تهدیدهای سخت؛ عینی، واقعی و محسوس است و میتوان آن را با ارائه برخی از معیارها اندازهگیری کرد؛
3- روش اعمال تهدیدهای سخت، استفاده از زور و اجبار است، در حالی که در نرم، از روش القاء و اقناع بهرهگیری میشود. و تصرف و اشغال سرزمین است در حالی که در تهدید نرم، هدف، تاثیرگذاری بر انتخابها، فرآیند تصمیمگیری و الگوهای رفتاری حریف و در نهایت سلب هویتهای فرهنگی است؛
4- مفهوم امنیت در رویکردهای نرم شامل امنیت ارزشها و هویتهای اجتماعی میشود، در حالی که این مفهوم در رویکردهای سخت به معنای نبود تهدید خارجی تلقی میگردد.
5- تهدیدهای سخت، محسوس و همراه با واکنش برانگیختن است، در حالی که تهدیدهای نرم به دلیل ماهیت غیر عینی و محسوس آن، اغلب فاقد عکسالعمل است.
6- مرجع امنیت در حوزه تهدیدهای سخت، به طور عمده دولتها هستند، در حالی که مرجع امنیت در تهدیدهای نرم محیط فروملی و فراملی (هویتهای فروملی و جهانی) است؛
7- کاربرد تهدید سخت در رویکرد امنیتی جدید عمدتاً مترادف با فروپاشی نظامهای سیاسی- امنیتی مخالف یا معارض است، در حالی که کاربرد تهدید نرم در رویکردهای امنیتی جدید علیه نظامهای سیاسی مخالف یا معارض، مترادف با فرهنگسازی و نهادسازی در چارچوب اندیشه و الگوهای رفتاری نظامهای لیبرال و دموکراسی تلقی میشود.
جنگ نرم نیز همانند جنگ سخت اهداف مختلفی دارد و قاعدتا هدف نهایی هر دو آنها تغییر کامل نظام سیاسی یک کشور است که البته با اهداف محدودتر هم انجام میگیرد. در حقیقت جنگ نرم و جنگ سخت یک هدف را دنبال میکنند و این وجه مشترک آنهاست، در هر صورت هدف اصلی این جنگ، اعمال فشار برای ایجاد تغییر در اصول و رفتار یک نظام و یا به طور خاص تغییر خود نظام است.
اهمیت جنگ نرم
شدیدتر و بزرگ تر دانستن فتنه از قتل در آیات 191 و 217 سورهی بقره، حاکی از خطرناکتر بودن تهاجم فرهنگی و جنگ نرم نسبت به جنگهای سخت میباشد. فتنه از شگردها و لوازم جنگ نرم است. چون در فتنه باورها و ارزشهای مردم مورد هجوم قرار میگیرد و با ترفندهای مختلف آن باورها تضعیف و تحقیر می شوند.
جنگهای سخت و نیمه سخت کارایی چندانی ندارند چون تاثیر گذاری آنها کوتاه مدت و لغزنده میباشد و هزینههای فراوانی برای مهاجم در بر دارد. برای همین استعمارگران به این نتیجه رسیدهاند که باید سیایت استعماری خود را تغییر دهند. راه تثبیت سیطره بر یک کشور جنگ نرم است، زیرا :
1) گسترهی تاثیر گذاری جنگ نرم غیرقابل مقایسه با جنگ های سخت و نیمه سخت است.
2) چون هدف نهایی جنگ سخت تصرف زمین و منطقهی جغرافیایی است، با مقاومت شدید مردم روبرو میشود و دوام چندانی ندارد. در حالی که جنگ نرم به دلیل مخفیانه و نامرئی بودن تحت مقاومت چندانی قرار نمیگیرد و در نتیجه تاثیر گذاری آن بسیار با دوامتر است.
3) در جنگ سخت تلفات مهاجمان سنگین است. اما جنگ نرم خیلی سریعتر و آسانتر و بدون تلفات خودی صورت میگیرد در صورتی که تلفات جبههی روبرو از نظر روانی بسیار زیاد است.
4) افرادی که در جنگ سخت کشته خواهند شد افرادی قهرمان و مقدس شناخته میشوند ولی در جنگ نرم چنین نیست.
5) چون قالب حکومت بر پایهی فرهنگ و اعتقادات مردم است اگر باورها و ارزشها دستخوش تغییر شوند ساختارهای سیاسی هم خود به خود سست خواهند شد.
6) جنگ نرم تدریجی و پنهانی است و تشخیص آن نیاز به بصیرت و روشن بینی دارد ولی جنگ سخت آشکار و مشخص است.
جنگ نرم چیست و راههای مقابله با آن کدام است؟
تا سال 1945 میلادی غالب جنگها "جنگ سخت" بود. پس از آن با توجه به دو قطبی شدن جهان به بلوک شرق و بلوک غرب، دور جدیدی از رقابت ها میان آمریکا و شوروی سابق آغاز شد که به "جنگ سرد" مشهور شد. جنگ سرد ترکیبی از جنگ سخت و جنگ نرم بود که طی آن دو ابر قدرت در عین تهدیدهای سخت از رویارویی مستقیم با یکدیگر پرهیز میکردند.
با فروپاشی شوروی در سال 1991 میلادی و پایان جنگ سرد کارشناسان بخش جنگ در ایالات متحده با استفاده از تجارب دو جنگ جهانی و دوران جنگ سرد دریافتند که میشود با هزینه کمتر و بدون دخالت مستقیم در سایر کشورها به اهداف سیاسی، اقتصادی و... دست یافت که در ادبیات سیاسی جهان به جنگ نرم شهرت یافت. جنگ نرم از فروپاشی شوروی شروع و تاکنون ادامه داشته و متکی بر تهدیدات نرم و قدرت نرم فرهنگی و اجتماعی است.آمریکاییها با استفاده از این نوع جنگ تاکنون موفق به تغییر چندین رژیم سیاسی در کشورهای مورد نظر شدند. انقلابهای رنگی و مخملین که در چندین کشور بلوک شرق و شوروی سابق رخ داد، در واقع نمونهای از جنگ نرم است. آمریکاییها با استفاده از قدرت نرم موفق به تغییر رژیم های سیاسی در کشورهایی چون لهستان، گرجستان، چک اسلواکی، قرقیزستان، اوکراین و تاجیکستان گردیدند. در تمامی این دگرگونی های سیاسی بدون استفاده از ابزار خشونت و صرفا با تکیه بر قدرت نرم و ابزار رسانه، با تغییر در ارزشها و الگوهای رفتاری از رژیمهای سیاسی حاکم مشروعیتزدایی گردید و از طریق جنبشهای مردمی و ایجاد بیثباتی سیاسی، قدرت سیاسی جابه جا شد.
جنگ نرم در قالبهای مختلف مثل: انقلاب مخملی، انقلاب های رنگی (انقلاب نارنجی و...)، عملیات روانی، جنگ رسانهای با استفاده از ابزار رسانهای ( رادیو ، تلویزیون، روزنامه و امثال آن) و ... توانست نظام سیاسی بعضی از کشورها ـ مانند اوکراین و گرجستان ـ را تغییر دهد.
تعریف جنگ نرم
مفهوم جنگ نرم (Soft Warfare) در مقابل جنگ سخت (Warfare Hard) است و تعریف واحدی که مورد پذیرش همگان باشد ندارد.
«جان کالینز» تئوریسین دانشگاه ملی جنگ آمریکا، جنگ نرم را عبارت از “استفادهی طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن، برای نفوذ در مختصات فکری دشمن با توسل به شیوههایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی مجری میشود”، میداند.
ارتش ایالات متحده آمریکا در آیین رزمی خود آن را بدین صورت تعریف نموده است: “جنگ نرم، استفادهی دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تاثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، گروه بیطرف و یا گروههای دوست است به نحوی که برای برآوردن مقاصد و اهداف ملی پشتیبان باشد”.با عنایت به تعاریف فوق، معروفترین تعریف را به جوزف نای، پژوهشگر برجستهی آمریکایی در حوزه “قدرت نرم” نسبت میدهند. وی در سال1990 میلادی در مجلهی “سیاست خارجی” شماره 80 ، قدرت نرم را “توانایی شکلدهی ترجیحات دیگران” تعریف کرد. تعریفی که قبل از وی «پروفسور حمید مولانا» در سال1986 در کتاب “اطلاعات و ارتباطات جهانی؛ مرزهای نو در روابط بین الملل” به آن اشاره کرده بود. با این وجود مهمترین کتاب در حوزهی جنگ نرم را جوزف نای در سال2004 ، تحت عنوان “قدرت نرم؛ ابزاری برای موفقیت در سیاست جهانی” منتشر نمود.
بنابراین جنگ نرم را میتوان هرگونه اقدام نرم، روانی و تبلیغات رسانهای دانست که جامعه را نشانه گرفته و بدون درگیری و استفاده از زور و اجبار به انفعال و شکست وا میدارد. همان طور که گفتیم، جنگ روانی، جنگ سفید، جنگ رسانهای، عملیات روانی، براندازی نرم، انقلاب نرم، انقلاب مخملی، انقلاب رنگی و... از اشکال جنگ نرم است .
به عبارت دیگر جنگ نرم مترادف اصطلاحات بسیاری در علوم سیاسی و نظامی میباشد. در علوم نظامی از واژههایی مانند جنگ روانی یا عملیات روانی استفاده میشود و در علوم سیاسی میتوان به واژههایی چون براندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین و اخیراً به واژهی انقلاب رنگین اشاره کرد. در تمامی اصطلاحات بالا هدف مشترک تحمیل اراده گروهی بر گروه دیگر بدون استفاده از راههای نظامی است.
در یک تعریف کاملتر میتوان گفت، جنگ نرم یک اقدام پیچیده و پنهان متشکل از عملیاتهای سیاسی، فرهنگی و اطلاعاتی توسط قدرتهای بزرگ جهان برای ایجاد تغییرات دلخواه و مطلوب در کشورهای هدف است.
دلایل استفاده از جنگ نرم
انتشار مقاله مشهور «جوزف نای» نظریهپرداز آمریکایی تحت عنوان «قدرت نرم» (Power Soft) در فصلنامهی آمریکایی (foreign policy) در سال ۱۹۹۰ دیدگاه جدیدی را به مخاطبان ارائه کرد که براساس آن ایالات متحده به جای آن که از طریق بکارگیری آنچه که قدرت سخت مینامند به انجام کودتای نظامی در کشورهای رقیب اقدام کند، تلاش خود را بر ایجاد تغییرات در کشورهای هدف از طریق تأثیرگذاری بر نخبگان جامعه متمرکز میکند.
براین اساس آمریکا میتوانست بهجای سرمایه گذاری میلیارد دلاری بر تئوری جنگ ستارگان به منظور مقابله با آنچه تهدید شوروی خوانده میشد، به سرمایه گذاری بر نخبگان جامعه شوروی از طرق مختلف اقدام کند. پس از فروپاشی شوروی جوزف نای مقاله دیگری تحت عنوان «کاربرد قدرت نرم» در فصلنامه مذکور در سال ۲۰۰۴ منتشر ساخت که تکمیل کننده نظرات قبلی او متناسب با تغییرات جهان در سالهای پس از فروپاشی شوروی و بهویژه تحولات ناشی از واقعه یازده سپتامبر در روابط بین الملل بود.
در این مقاله جوزف نای دیدگاه خود را دربارهی ایجاد تغییرات از طریق به کارگیری دیپلماسی عمومی در کنار بهکارگیری قدرت نرم در میان نخبگان جامعه هدف مطرح کرد. بعدها نظرات او تکمیلتر شد و به عنوان دستورالعمل سیاست خارجی آمریکا تحت عنوان بکارگیری «قدرت هوشمند» (Smart Power) به مورد اجرا گذارده شد. براساس این نظریه آمریکا با استفاده از دیپلماسی عمومی و قدرت هوشمند به برقراری نفوذ در بدنهی جامعهی هدف کمک میکند. این دیدگاه با دستورالعملهای اجرایی که توسط کارشناسان اطلاعاتی آمریکا نظیر دکتر «جین شارپ» تهیه شد، در سطح رسانههای گروهی به مفهوم «انقلاب نرم» معروف شد.
بنابراین جنگ نرم، امروزه مؤثرترین، کارآمدترین و کم هزینهترین و درعین حال خطرناکترین و پیچیدهترین نوع جنگ علیه امنیت ملی یک کشور است، چون میتواند با کمترین هزینه جامعهای را نابود کند.
جنگ نرم به روحیه، به عنوان یکی از عوامل قدرت ملی خدشه وارد میکند، عزم و اراده ملت را از بین میبرد، مقاومت و دفاع از آرمان و سیاستهای نظام را تضعیف میکند و درواقع فروپاشی روانی یک ملت میتواند مقدمهای برای فروپاشی سیاسی- امنیتی و ساختارهای آن باشد. جوزف نای قدرت نرم را شیوهی غیرمستقیم رسیدن به نتایج مطلوب بدون تهدید یا پاداش ملموس میداند. این شیوهی غیرمستقیم رسیدن به نتایج مطلوب قدرت است. بر این پایه یک کشور میتواند به مقاصد موردنظر خود در سیاست جهانی نایل آید، چون کشورهای دیگر، ارزشهای آن را میپذیرند، از آن تبعیت میکنند، تحت تأثیر پیشرفت و آزاداندیشی آن قرار میگیرند و در نتیجه خواهان پیروی از آن میشوند. در این مفهوم آنچه مهم تلقی میشود، تنظیم دستورالعملی است که دیگران را جذب کند. بنابراین جنگ نرم از یکسو توانایی کسب آنچه که میخواهید از طریق جذب کردن نه از طریق اجبار و یا پاداش میباشد و از سوی دیگر نشان دهندهی تفاوتهای عمده آن با جنگ سخت میباشد.
اهداف جنگ نرم
1- استحاله فرهنگی در جهت تأثیرگذاری شدید بر افکار عمومی جامعهی مورد هدف با ابزار خبر و اطلاع رسانی هدفمند و کنترل شده که نظام سلطه همواره از این روش برای پیشبرد اهداف خود سود جسته است.
2- استحاله سیاسی به منظور ناکارآمد جلوه دادن نظام مورد هدف و تخریب و سیاه نمایی ارکان آن نظام.
3- ایجاد رعب و وحشت از مسائلی همچون فقر، جنگ یا قدرت خارجی سرکوبگر و پس از آن دعوت به تسلیم از راه پخش شایعات و دامن زدن به آن برای ایجاد جوّ بی اعتمادی و ناامنی روانی.
4- اختلاف افکنی در صفوف مردم و برانگیختن اختلاف میان مقامهای نظامی و سیاسی کشور مورد نظر در راستای تجزیهی سیاسی کشور.
5- ترویج روحیهی یاس و ناامیدی به جای نشاط اجتماعی و احساس بالندگی از پیشرفت های کشور.
6- بی تفاوت کردن نسل جوان به مسائل مهم کشور.
7- کاهش روحیه و کارآیی در میان نظامیان و ایجاد اختلاف میان شاخههای مختلف نظامی و امنیتی.
8- ایجاد اختلاف در سامانه های کنترلی و ارتباطی کشور هدف.
9- تبلیغات سیاه (با هدف براندازی و آشوب) به وسیلهی شایعه پراکنی، پخش تصاویر مستهجن، جوسازی از راه پخش شب نامه ها و...
10- تقویت نارضایتیهای ملت به دلیل مسائل مذهبی، قومی، سیاسی و اجتماعی نسبت به دولت خود به طوری که در مواقع حساس این نارضایتی ها زمینه تجزیهی کشور را فراهم کند.
11- تلاش برای بحرانی و حاد نشان دادن اوضاع کشور از راه ارائه اخبار نادرست و نیز تحلیلهای نادرست و اغراق آمیز.
جنگ نرم به ابزارها و امکاناتی نیاز دارد تا بتواند به اهداف خود جامهی عمل بپوشاند.
ابزارهای جنگ نرم
جنگ نرم با پشتوانهی قدرت نرم انجام میگیرد. بنابراین تمامی ابزارهای حامل قدرت نرم را باید به عنوان ابزارهای جنگ نرم مورد توجه و شناسایی قرار داد. این ابزارها انتقال دهندهی پیامها با اهداف خاص هستند. ما در حال حاضر در عصر ارتباطات با تنوع ابزاری برای انتقال پیام از یک نقطه به نقطهی دیگر هستیم. رسانهها شامل رادیو، تلویزیون و مطبوعات، عرصههای هنر شامل سینما، تئاتر، نقاشی، گرافیک و موسیقی، انواع سازمانهای مردم نهاد و شبکههای انسانی در زمرهی ابزار جنگ نرم به شمار میآیند.
با توجه به اینکه در جنگ نرم از ابزار مختلفی استفاده میشود میتوان گفت که به همان نسبت نیز گروههای مختلفی را مورد هدف و مبارزه قرار میدهد.
چه افراد و تشکلهایی هدف جنگ نرم هستند؟
همه افراد جامعه میتوانند بخشهای مشخصی باشند که مورد نظر راه اندازان جنگ نرم قرار گرفتهاند و البته این موضوع وابسته به هدفی است که بانی جنگ نرم آن را دنبال میکند. اقشار مورد نظر بانیان جنگ نرم بستگی به هدف آنها دارد که میان مدت است یا عمومی و با توجه به هدف اقشار را تحت نظر میگیرند اما در حالت کلی میتوان گفت که گروههای هدف در جنگ نرم، رهبران، نخبگان و تودههای مردم هستند. نخبگان نیروهای میانی را تشکیل میدهند و میتوانند به عنوان تصمیمگیران و تصمیمسازان یک حکومت مطرح باشند. نخبگان جامعهی مدنی مانند رهبران احزاب و... هم با آشفتگی ذهنی خود، میتوانند ترس را به ذهن مردم انتقال دهند، وحشت ایجاد کنند و روحیهی ملت را درهم بشکنند.
در بعضی موارد برای رسیدن به اهداف مورد نظر خود گروهها و اشخاص خاص و تأثیرگذار را مورد هدف قرار میدهند و از آن گروه یا فرد برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکنند. مانند استفاده از قومیتهای مختلف یا خواص و نخبگان فرهنگی وعلمی.
با توجه به اینکه در جنگ نرم از ابزارهای رسانهای، فرهنگی و علمی استفاده میشود پوشش آن برای طبقات مختلف بیشتر و متفاوتتر است. جنگ رسانهای میتواند تودههای مردم را تحت تأثیر قرار بدهد و به همین شکل در جنگ علمی نخبگان را مورد هدف قرار دهد. افراد مورد نظر جنگ های نرم وابسته به هدف جنگهای نرم نیستند، به دلیل اینکه در جنگ نرم ابزارهای مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد در نتیجه افراد بیشتری درگیر میشوند اما در جنگ سخت که تنها ابزار مورد استفاده، ابزار نظامی است تنها گروههای نظامی (و در موارد معدودی غیر نظامیان) در طرف مقابله قرار میگیرند.
در جنگ نرم علاوه بر استفاده از ابزارهای رسانهای، فرهنگی و علمی برای نفوذ در طبقات و اقشار مختلف از تاکتیکهای متنوعی مختلفی استفاده میشود.
تاکتیکهای جنگ نرم
1- برچسب زدن: بر اساس این تاکتیک، رسانهها، واژههای مختلف را به صفات مثبت و منفی تبدیل کرده و آنها را به آحاد یا نهادهای مختلف نسبت میدهند.
2- تلطیف و تنویر: از تلطیف و تنویر (مرتبط ساختن چیزی با کلمه ای پر فضیلت) استفاده میشود تا چیزی را بدون بررسی شواهد بپذیریم و تصدیق کنیم.
3- انتقال: انتقال یعنی اینکه اقتدار، حرمت و منزلت امری مورد احترام به چیزی دیگر برای قابل قبولتر کردن آن منتقل شود.
4- تصدیق: تصدیق یعنی اینکه شخصی که مورد احترام یا منفور است بگوید فکر، برنامه یا محصول یا شخص معینی خوب یا بد است. تصدیق فنی رایج در تبلیغ، مبارزات سیاسی و انتخاباتی است.
5- شایعه: شایعه در فضایی تولید میشود که امکان دسترسی به اخبار و اطلاعات موثق امکان پذیر نباشد.
6- کلیگویی: محتوای واقعی بسیاری از مفاهیمی که از سوی رسانههای غربی مصادره و در جامعه منتشر میشود، مورد کنکاش قرار نمیگیرد. تولیدات رسانههای غربی در دو حوزهی سیاست داخلی و خارجی، مملو از مفاهیمی مانند جهانی شدن، دموکراسی، آزادی، حقوق بشر و... است. اینها مفاهیمی هستند که بدون تعریف و توجیه مشخص، در جهت اقناع مخاطبان در زمینهای مشخص بهکار گرفته میشوند.
7- دروغ بزرگ: این تاکتیک قدیمی که هنوز هم مورد استفاده فراوان است، عمدتاً برای مرعوب کردن و فریب ذهن حریف مورد استفاده قرار میگیرد.
8- پاره حقیقتگویی: گاهی خبر یا سخنی مطرح میشود که از نظر منبع، محتوای پیام، مجموعهای به هم پیوسته و مرتب است که اگر بخشی از آن نقل و بخشی نقل نشود، جهت و نتیجه پیام منحرف خواهد شد.
9- انسانیتزدایی و اهریمنسازی: یکی از موثرترین شیوههای توجیه حمله به دشمن به هنگام جنگ (نرم و یا سخت)، «انسانیتزدایی» است. چه اینکه وقتی حریف از مرتبه انسانی خویش تنزیل یافت و در قامت اهریمنی در ذهن مخاطب ظاهر شد، میتوان اقدامات خشونت آمیز علیه این دیو و اهریمن را توجیه کرد.
10- ارائه پیشگوییهای فاجعهآمیز: در این تاکتیک با استفاده از آمارهای ساختگی و سایر شیوههای جنگ روانی (از جمله کلیگویی، پاره حقیقتگویی، اهریمنسازی و ...) به ارائه پیشگوییهای مصیبتبار میپردازند که بتوانند حساسیت مخاطب را نسبت به آن افزایش داده و بر اساس میل و هدف خویش افکار وی را هدایت نمایند.
11- قطرهچکانی: در تاکتیک قطرهچکانی، اطلاعات و اخبار در زمانهای گوناگون و به تعداد بسیار کم و به صورتی سریالی ولی نامنظم در اختیار مخاطب قرار میگیرد تا مخاطب نسبت به پیام مربوطه حساس شده و در طول یک بازه زمانی آن را پذیرا باشد.
12- حذف و سانسور: در این تاکتیک سعی میشود فضایی مناسب برای سایر تاکتیک های جنگ نرم به ویژه شایعه خلق شود تا زمینهی نفوذ آن افزایش یابد. در این تاکتیک با حذف بخشی از خبر و نشر بخشی دیگر به ایجاد سوال و مهم تر از آن ابهام میپردازند و بدین ترتیب زمینهی تولید شایعات گوناگون خلق میشود.
13- جاذبه های جنسی: استفاده از غریزهی جنسی و نمادهای اروتیکال از تاکتیکهای مهم مورد استفاده رسانههای غربی است به طوری که میتوان گفت اکثر قریب به اتفاق برنامههای رسانههای غربی از این جاذبه در جهت جذب مخاطبان خویش به ویژه جوانان که فعالترین بخش جامعه هستند، بهره میگیرند.
14- ماساژ پیام: در ماساژ پیام، از انواع تاکتیکهای گوناگون (حذف، کلیگویی، پاره حقیقتگویی، زمان بندی، قطره چکانی و...) جنگ نرم استفاده میشود تا پیام بر اساس اهداف تعیین شده شکل گرفته و بتواند تصویر مورد انتظار را در ذهن مخاطب ایجاد کند. در واقع در این راهکار ، پیام با انواع تاکتیک ها ماساژ داده میشود که از آن مفهوم و مقصودی خاص برآید.
15- ایجاد تفرقه و تضاد: ازجمله اموری که در فرآیند جنگ نرم مورد توجه واقع میشود، تضعیف از طریق تزریق تفرقه در جامعه هواداران و حامیان حریف است. ایجاد و القاء وجود تضاد و تفرقه در جبهه رقیب باعث عدم انسجام و یکپارچگی شده و رقیب را مشغول مشکلات درونی جامعهی حامیان خود میکند و از این طریق از اقتدار و انرژی آن کاسته و قدرتش فرسوده میشود.
16- ترور شخصیت: در جنگ نرم بر خلاف جنگ سخت، ترور فیزیکی جای خود را به ترور شخصیت داده است. در زمانی که نمیتوان و یا نباید فردی مورد ترور فیزیکی قرار گیرد با استفاده از نظام رسانهای و انواع تاکتیکها از جمله بزرگنمایی، انسانیتزدایی و اهریمن سازی، پاره حقیقتگویی و... وی را ترور شخصیت میکنند و از این طریق باعث افزایش نفرت عمومی و کاهش محبوبیت وی میشوند. دشمنان انقلاب و نظام اسلامی نیز با استفاده از این تاکتیک و بهرهگیری از ابزار طنز، کاریکاتور، شعر، کلیپهای کوتاه و... که عموماً از طریق اینترنت و تلفن همراه، پخش می شود به ترور شخصیت برخی افراد سیاسی و فرهنگی موجه و معتبر در نزد مردم میپردازند.
17- تکرار: برای زنده نگه داشتن اثر یک پیام با تکرار زمان بندی شده، سعی میکنند این موضوع تا زمانی که مورد نیاز هست زنده بماند. در این روش با تکرار پیام، سعی در القای مقصودی معین و جا انداختن پیامی در ذهن مخاطب دارند.
18- توسل به ترس و ایجاد رعب: در این تاکتیک از حربه تهدید و ایجاد رعب و وحشت میان نیروهای دشمن، به منظور تضعیف روحیه و سست کردن اراده آنها استفاده میشود. متخصصان جنگ نرم، ضمن تهدید و ترساندن مخاطبان به طرق مختلف به آنان چنین القاء میکنند که خطرات و صدمههای احتمالی و حتی فراوانی بر سر راه آنان کمین کرده است و از این طریق، آیندهای مبهم و توام با مشکلات و مصائب برای افراد ترسیم میکنند.
19- مبالغه: مبالغه یکی از روشهایی است که با اغراق کردن و بزرگنمایی یک موضوع، سعی در اثبات یک واقعیت دارد. کارشناسان جنگ روانی، از این فن در مواقع و وقایع خاص استفاده میکنند. غربیها همواره با انعکاس مبالغهآمیز دستاوردهای تکنولوژیک خود و اغراق در ناکامیهای کشورهای جهان اسلام سعی در تضعیف روحیه مسلمانان در تقابل با تمدن غربی دارند.
20- مغالطه: مغالطه شامل گزینش و استفاده از اظهارات درست یا نادرست، مشروح یا مغشوش و منطقی یا غیرمنطقی است، به این منظور که بهترین یا بدترین مورد ممکن را برای یک فکر، برنامه ، شخص یا محصول ارائه میدهند. متخصصین جنگ نرم، مغالطه را با «تحریف» یکسان میدانند. این روش، انتخاب استدلالها یا شواهدی است که یک نظر را تایید میکند و چشمپوشی از استدلالها یا شواهدی که آن نظر را تائید نمیکند.
اصول و روشهای مقابله با جنگ نرم
اما چه کار کنیم تا بتوانیم با بهرهگیری از ساز و کارهای مختلف از اعمال تهدیدات نرم پیشگیری کنیم و یا از دامنهی اثرات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آنها را بکاهیم و یا از میان ببریم؟
برای مقابله با جنگ نرم، نخست باید ویژگیهای این نوع جنگ را آنالیز کرده و خوب بشناسیم و بدانیم که جنگ نرم با جنگ سخت، چه تفاوتهایی دارد. آنچه در جنگ سخت مورد هدف قرار میگیرد، جان انسانها، تجهیزات، امکانات و بناهاست که معمولا در این مواقع با استفاده از همین مسائلی که مورد هدف قرار گرفته است، افکار عمومی علیه دشمن فعال میشود، در حالی که در جنگ نرم آن چه هدف قرار میگیرد، افکار عمومی است.
برای دستیابی به این هدف، باید بیش از گذشته رسانهها را مورد توجه قرار دهیم و افکار عمومی داخلی و جهانی را نسبت به دروغپردازی رسانههای خارجی، آگاه کنیم.
این دو مهم فقط با تقویت رسانههای خودی و تلاش برای بینالمللی کردن این رسانهها، میسر است. دیپلماسی رسانهای در سیاست خارجی هر کشور به دو صورت تحقق مییابد؛ یکی مدیریت رسانهها توسط سازمانهای دیپلماتیک رسمی کشور و دیگری به صورت خودجوش و در راستای سیاستهای کلان کشورها.
هر ملتی و کشوری دارای منابع قدرت نرم است که شناسایی و تقویت و سازماندهی آنها میتواند براساس یک طرح جامع تبدیل به یک فرصت و هجوم به دشمنان طراح جنگ نرم شود. به عنوان مثال، منابع قدرت نرم در ایران را میتوانیم «ایدئولوژی اسلامی»، «قدرت نفوذ رهبری»، «حماسهآفرینیها» و «درجهی بالای وفاداری ملت به حکومت» برشمریم.
برخی راههای مقابله با جنگ نرم
1. گسترش دامنه و شمول فعالیتهای فرهنگی.
2. افزایش محصولات فرهنگی تأثیرگذار بر جامعه و جوانان.
3. ایجاد راههای مشروع برای ارضاء نیازهای مردم.
4. استفاده از دیپلماسی عمومی.
5. استفاده از راهبردهای ویژه در مورد اقوام و اقلیتها: اقلیتهای جامعه اغلب به سبب داشتن احساس نابرابری، مستعد مخالفتورزی علیه نظام حاکم هستند و دشمنان فرامنطقهای یکی از میدانهای فعالیت خود را در کشورهایی که دارای تنوع قومیت هاست، قرار میدهند. اما زمانی که نظام مستقر با انجام راهبردهای مناسب در مناطق محروم و دور از مرکز و اختصاص بودجههای لازم در قالب طرحهای توسعه همه جانبه خصوصا طرحهای اشتغالزا و به کارگیری مدیریتهای توانمند در این مناطق و با روحیه جهادی و بسیجی مشغول خدمت به مردم شدند، میتوانند آن احساس را کم کنند یا از میان بردارند.
6. عملیات روانی متقابل: در مقابله با جنگ نرم نبایستی منفعلانه عمل کرد. عاملان تهدید نرم از انواع تبلیغات، فنون مجاب سازی روشهای نفوذ اجتماعی و عملیات روانی به منزله روشهای تغییر نگرشها، باورها و ارزشهای جامعهی هدف استفاده میکنند. انجام تبلیغات هوشمندانه، سریع با قدرت منطق و اندیشه و احاطهی ذهنی بر مخاطبان جنگ نرم میتواند یکی از روشهای مقابله باشد.
7. آگاهیبخشی عمومی.